بهانه هایی برای نوشتن

ریشه ایده ال گرایی (کمال گرایی)

ایده ال گرایی برآمده از استاندارد های بالا و سفت و سخت است و راه حل هم در همین نحوه تعیین استاندارد ها است. 

استانداردها و پارامترهای ایده ال و سفت و سخت که کمال گونه است باعث شده کمال گرایی هم نامیده بشه و در واقع در دنیای پر از نقص و نقصان ما به هم چنین مواردی ایده ال میگن.

استراتژی یک دو سه برای کسانی هست که هی کارها رو به تاخیر میندازن و اینجوریه که با شمارش ۱ ۲ ۳ باید کار رو شروع کرد تا به تاخیر انداخته نشه اما همین برای ایده ال گراها هم جواب میده با این تفاوت که اجازه نمیده بشینن با فکر کردن به اون استاندارد های بالابلند و ایده ال از انجام اون کار و حتی شروع کردنش منصرف بشن.

تجربه شخصیم که بارها به این نتیجه رسیدم که فکر کردن برای ایده ال گراها سم خالص محسوب میشه و نه تنها سودی نداره که همش ضرره بنابراین ایده ال گراها با فکر نکردن یا همون اندک تفکر جزیی میتونن موفق تر باشن.

شخصا ایده ال گرایی چنان در روح و جانم لانه کرده و عجین شده که در همه چیز و همه جا و همه تصمیمات و تفکرات و نگرش ها به وضوح اون رو میبینم.

 Don't think about it, just do it

در برهه ای عبارت بالا رو الگو قرار دادم و خیلی در اون برهه شاد و موفق بودم.

کارها از جایی که فکرشو نمیکردی پیش میرفت و با سرعت هرچه تمام تر در صورتی که وقتی میشینی و با فکر کردن از نوع ایده ال گرای ان کار رو ارزیابی میکنی نهایتا به بن بست میرسی یا یک فرایند سخت و طاقت فرسا که شبیه هفت خان رستم می ماند. 


۰۱ مهر ۰۱ ، ۰۱:۲۲ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید

وقتی کمال گرایی (ایده آل گرایی) به جای عرش به فرش می رساند

اون اوایل نمی دونستم اسمش کمال گرایی هست ولی یکی از اصولم که خیلی هم بهش می نازیدم این بود که « یا کاری رو انجام نمیدم یا ...» معادل همون یا صفر یا صد ( همه یا هیچ)

از لحاظ عقل و منطق کمال و کمال گرایی خیلی هم خوبه ولی کمال گرایی دقیقا مثل مواد مخدر میمونه. اوایل خوبه و ارضا میشی از لحاظ روحی ولی کم کم که استاندارد هات سفت و سخت تر میشه و کار به جایی میرسه که همین استاندارد های بالا و سخت خفه ات میکنه و نفس کشیدن رو برات سخت میکنه.


جای جای اشتباهات و ناکامی های زندگیم رو که نگاه میکنم ردپای نگرش کمال گرایی رو به وضوح میبینم.
اصلا نمیدونم از کی و کجا  این سبک و نگاه وارد زندگی و شخصیت من شد و ریشه دووند!

واقعا بیماری نادر و ازار دهنده ای هست و زندگی رو جهنم میکنه برا ادم. طوری که این استاندارد ها و باید های سفت و سخت لذت هر کاری رو از ادم میگیره.

تا الان شاید سه بار به این پی بردم که بزرگ ترین مشکل و معضل من، بزرگ ترین مانع پیشرفت من، بزرگ ترین درد من و عامل درد برای من همین کمال گرایی (perfectionism) هست ولی هر بار ازش گذشتم و توجه نکردم اما این بار داستان فرق داره.

این بار میخوام قضیه رو حل کنم و از اونجا که خیلی های دیگه هم همین مشکل رو دارن میخوام تجربیات خودم رو بهشون منتقل کنم تا اونا هم بتونن از این تجربیات استفاده کنن برای همین تو قسمت موضوعات یه موضوع بهش اختصاص میدم که شما هم اگه مشتاق هستید از اونجا بقیه مطالب رو پیگیری کنید.


۱۲ شهریور ۰۱ ، ۲۳:۰۲ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید

سم خالص برای کمال گراها

کمال گراها هر چه بیشتر بدونن بیشتر مثل خر تو گل گیر می کنن.


دونستن و دانش واسه کمال گراها مفید که نیس هیچ مضر هم هست متاسفانه 


هر چه کمتر بدونن و کمتر بلد باشن راحتتر زندگی میکنن 


ندونم بهتره

۱۷ تیر ۰۱ ، ۱۴:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید

مشغله بیشتر بازدهی بیشتر

خیلیا تصور میکنن آرامش در دوری کردن از طوفان هست اما غافل از اینکه آرامش در دل طوفان هست !!!

خیلیا تصور میکنن که ادمی شادتره که بیشتر اهل گشت و گذاره ولی در واقع ادمی شادتره که بیشتر کار و فعالیت میکنه و اون چیزی که نشاط میده به ادمی کار و تلاش هست نه بیکاری و فرار از کار.

و موردی که تا امروز خودم فکر میکردم این بود که مشغله زیاد بازدهی رو کم میکنه و باعث بی نظمی و اختلال در کار میشه اما حالا دقیقا میدونم که مشغله زیاد بازدهی رو بیشتر میکنه و کارایی رو بیشتر میکنه

دلیلش هم اینه که ما خودمون رو با شرایط تطبیق میدیم دقیقا مثل بدنمون که خودش رو با محیط تنظیم میکنه اگر یک روز بهمون وقت بدن برای یک کار یک ساعته اون کار یک روز طول میکشه و این اثبات شده که قانون پارکینسون گفته میشه.

پیشنهاد میکنم از لینک مقابل بیشتر در مورد قانون پارکینسون بخونید.  

چرا بازدهی بیشتری میشه ؟ چون تمام تلاش رو میکنیم که حاشیه ها رو حذف کنیم و اصل کار رو در مدت زمان محدود و مشخص انجام بدیم.

آرامش در دل طوفان هست!
نشاط در کار و تلاش
بازدهی در پرمشغله بودن

برعکس همه تصورات!

اما همه قانون ها در دل این قانون هست و خود به خود اجرا میشه و اونم این که نه به گذشته فکر کن نه آینده بلکه فقط روی الان متمرکز شو.
۲۵ آذر ۰۰ ، ۱۲:۳۸ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید

دیوانه باشید. دیوانه ها موفق اند

عمری سنگ عقل و منطق رو به سینه زدم اما چیزی نصیبم نشد


اما دیوونگی عالم دیگه ای داره خیلی با دنیا و مسائل دنیا سازگار تره. جایی که پر از فراز و نشیب هست و دنیای احتمالات، ترس و استرس و منطق معنا نداره

این دیوونه ها هستن که در این دنیا بقا دارند و زندگی میکنن و بقیه زجر کش میشن اول از همه با زندانی شدن در ذهن خودشون و افکار و به تبع احساساتی که محدودشون میکنه و آزارشون میده


خاصیت دیوونگی در فرار از زندان ذهن هست جایی که خلاقیت و تمام توانایی های ما رو سرکوب میکنه


اگر با عقل و منطق میخونید حتما متوجه منظور من نمیشید کما اینکه منم تا زمانی که وارد دنیای دیوونه ها نشدم منطق کارای اونا رو نمی فهمیدم.


دیوانگی و ما ادراک ما دیوانگی :)




۰۵ آذر ۰۰ ، ۲۳:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید

جارو به دم بستن واقعی

وقتی داری کاری رو انجام میدی و تو فکر گذشته یا آینده هستی انرژیتو بین اونا تقسیم میکنی و کارتو خوب انجام نمیدی

وقتی مستمر به اونا فکر میکنی مثل این میمونه که داری همشون رو روی دوشت با خودت اینور اونور میبری

و این جوری میشه که لذت لحظات رو از دست میدی و اسیر گذشته یا آینده میشی

۳ هفته هست که روال جدیدو شروع کردم و عالی بوده، معرکه بوده

نه به گذشته فک کن نه به کارای آینده یا هر چیز دیگه و مهم تر از اون به نتیجه فقط بزن به دل کار

کاری که نیازه انجام بدی

تموم فشارهایی که احساس میکنیم رو خودمون به خودمون تحمیل میکنیم هیچ کدوم واقعی نیستن

این توجه کردن ما به اوناس که بهشون واقعیت میده

نه به گذشته فکر میکنی نه آینده نه به نتیجه فقط میزنی به دل کار و انجامش میدی نتیجه هم این میشه که اتفاقاتی میفته و نتایجی به دست میاد که فراتر از انتظارات و تصوراتت هست و مهم تر از همه این که احساس سبکی خاصی داری احساسی که دیگه خبر از بار سنگین کار ها و شرایط و ... نیست

اینم یه نقل قول عالی که بسیار میپسندم
سوال اصلی اینست که آیا هیچ انسان سخت گیری که میل پر فشاری(شهوت) به پیروزی دارد، به موفقیت می‌رسد؟

انسان های موفق، بازیگوش و خوش انرژی به کار مشغولند، فارغ از هر گونه نتیجه.
 نتیجه، هدف و غایت مربوط به آینده است حال آنکه ایشان از لحظه بهره می‌برند.

آنها چون کودکان از بازی لذت می‌جویند و از شکست نمیهراسند زیرا به چیزی دلبستگی ندارند.

وقتی چیزی برای از دست دادن نداشته باشی، هیچ کس و هیچ نتیجه ای(شکستی) برایت تهدید نیست و اینجاست که پیروزی واقعی در نزدیکترین فاصله با تو قرار می‌گیرد.
آترین.
۲۷ آبان ۰۰ ، ۱۸:۰۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید

الفبای زندگی / الف و حالا ب

خب دو هفته ای هست که انقلابی در حال و احوالم انجام شده


و اونم مدبون در لحظه زندگی کردنم که روش عملیش اینه که به گذشته یا آینده فکر نمی کنی


اول برای فکر نکردن خودم رو سخت مشغول کردم اما حالا سخت کار کردن رو به عنوان گام دوم میدونم


هدف مشخص کردن وقتی ازت نمیگیره ولی ادامش مهمه اینکه تو لحظه زندگی کنی و سخت هم تلاش کنی


سخت تلاش کردن شیرین هم هست حداقل برای من که عادت دارم به هزار  و یک علت


اگر برای چیزی تلاش میکنی حداقل باید 8 ساعت روزانه وقت بزاری براش


موندن تو ناحیه امن فقط ناامنی ایجاد میکنه


زمانی حالت خوبه که بزنی به دل طوفان و گرنه نشستن و تماشا کردن طوفان از خود طوفان بدتر و کشنده تر.




کلا ما مثل آب میمونیم هر وقت ساکن بشیم هر وقت از حرکت بایستیم میگندیم


هر وقت حالت خراب شد بدون که وایسادی و چیزی هم که حالت رو خوب میکنه اینه که حرکت کنی

۱۸ آبان ۰۰ ، ۲۳:۲۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید

سه شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰

سه شنبه رو باید یادم بمونه


روزی که استارت یک تحول زده شد تحولی که حدود ۲ هفته هس که حالم رو خوب نگه داشته و درونم رو در صلح و آرامش


ایده اولیه فکر نکردن بود که اصل و اساس شروع بود


اما در ادامه فهمیدم معادل فکر فکردن همون در لحظه زندگی کردن هست


یعنی نه در گذشته باشیم و در فکر مسائل گذشته نه در آینده و نگران آینده همین جا باشیم توی همین لحظه ای که داریم و هستیم


و برای اینکه در لحظه زندگی کنیم راه عملیش همینه که فکر نکنیم چون فکر کردنمون یا مربوط به گذشته هست یا آینده


هدف که مشخص شد دیگه فکر کردن نداره


وقتی فکر کنی یا بهتره بگم وقتی خودتو از اسارت فکر آزاد کنی پرواز میکنی :)


۱۶ آبان ۰۰ ، ۱۸:۲۴ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید

یک هفته پر بازده

با همون تغییر ساده و کوچک یعنی فکر نکردن خودمو از عوارض جانبی side effects or by-products :) فکر کردن خلاص کردم و یک هفته با حال خوب و پر بازده رو پشت سر گذاشتم


امیدوارم شما هم قلق شخصیتی خودتون رو پیدا کنید و لحظات شادی رو برای خودتون بسازید


راستی فقط فکر نکردن کفایت نمیکنه و کسی که فعالیتی نداشته باشه خود به خود میره تو فاز فکر و خیال پس در کنارش حتما سخت کار کردن هم لازمه


۱۲ آبان ۰۰ ، ۱۹:۱۲ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید

زندان ذهن

هر کی یه خصوصیتی داره

یکی اراده قوی داره اما استعداد آنچنانی نداره

یکی برعکس استعداد فوق العاده داره اما اراده کافی نداره

برای همین هر کسی یه نقطه ضعفی داره


نقطه ضعف منم «اسیر فکر و ذهن» شدن هست یعنی فکر کردن برام مثل سم میمونه

شاید دلیلش اینه که ترکیب کمال گرایی (perfectionism) و فکر کردن در کنار هم کشنده و نابودکننده هست


به هر حال مادامی که از فکر کردن به دورم اسیر ذهن و کمال گرایی نیستم و حال و روز خوشی دارم

فکر کردن شاید واسه شما دقیقا برعکس من خوب و مفید باشه اما برای من مثل قند میمونه برای یک دیابتی.



۰۹ آبان ۰۰ ، ۱۲:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید