دردی که بسیار بر دلم سنگینی می کنه اینه که اونایی که نسبت به خودشون و اطرافشون بی تفاوت نیستن و درد و دغدغه ی بهبود وضعیت رو دارن (در هر بعدی، اجتماعی، اقتصادی، محیط زیست و ...) و احساس مسئولیت می کنن، دستشون به هیج جا بند نیست.

اینا همونایی هستن که باید در منصب ها می بودن. این منصب ها برای گرفتن حقوق تعریف نشده و ایجاد نشده. این جایگاه ها و دسترسی ها و امکاناتی که فراهم شده برای کار و حرکت و پیش روی و رشد است.

عده ای که هیچ دغدغه ای ندارن و نسبت به موضوعات بی تفاوتن، این جایگاه ها رو بدست گرفتن و بقیه که دغدغه و درد دارن باید دنبال اقایون و خانما باشن که ایا بدن ایا ندن!!

آقایی که مسئول بخشی از یک تشکیلات دانشگاهی (غیر دانشجویی) بود و حقوقش رو می گرفت، می گفت من اصلا در ساختمونش رو بستم و خودم روزانه یه چرخی میزنم تو فضای دانشگاه و هر کس امضایی چیزی بخواد انجام میدم. می گفت جلساتی که تو بخش مرکزی تشکیلات هم برگزار میشه شرکت نمی کنم. بهش گفتم که اساسنامه تشکیلات رو خوندی و می دونه برا چی تشکیل شده و وظیفش تو دانشگاه چیه و چه انتظاری ازش هست؟ گفت: نه!!

هر دستگاهی و تشکیلاتی که در حکومت تعیین و تعریف میشه مثل همین تشکیلات که گفتم وظایفی داره و بخشی از کار رو باید به دوش بکشه و مسئولیت هایی که تعریف شده برا حقوق گرفتن نیست برای انجام اون بخش از کار تعیین شده است.

امثال من هم که اهل درد و دغدغه و مطالعه و تفکر و عاشق کار و فعالیت برا تغییر هستیم، دستمون از همه جا کوتاه...