بهانه هایی برای نوشتن

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درد» ثبت شده است

تسکین دهنده ی دردهایم

خوش حالم که هنوز صدای اذان مثل یک مسکن قوی دردها و زخم های دلم رو آروم میکنه و آرامش رو به من بر میگردونه...

۰۶ آبان ۹۷ ، ۱۱:۵۶ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فرید

هر چی بیشتر میفهمم بیشتر درد میکشم

شاید چهار سال پیش که اول مسیر بودم و پیش خودم تصوراتی داشتم، هیچ وقت چنین روزی رو نمی دیدم که دانایی و دانش من به جای این که حلال مشکلات و مسائل باشه، عامل درد و رنج و خون دل خوردنم بشه.

پیش خودم تصور میکردم دلیل مشکلات و حل نشدنون، ندانستن و دانش نداشتن هست، یعنی میخوان مشکلات حل شه اما نمیدونن چطور (ای کاش این طور بود). پس محکم به مشاهده، مطالعه و تفکر پرداختم تا بدونم و بتونم در عمل گامی بردارم.

اما امروز واقعیت اینه که کسانی که در مسئولیت ها هستن، نگاه مسئولانه به جایگاهشون ندارن بلکه نگاه نوندونی به جایگاهشون دارن، آب باریکه ای است (به قول معروف) برای گذران زندگی و ما بقی را هم دنبال کسب و کار های دوم و سوم هستن.

این شد که هر چی بیشتر فهمیدم و دونستم، درد شد و باری شد مضاف که باید به دوش بکشم...

۰۶ آبان ۹۷ ، ۱۰:۳۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید

از پاکستان تا به عراق

امروز شنیدم که زائرین پاکستانی اربعین که از مسیر ایران به کربلا رفته بودند، در حال برگشت به کشورشون هستن.

با خودم گفتم که چه چیزی باعث شده اینا درد و رنج سفر از پاکستان به ایران و از ایران به عراق رو به جون بخرن؟

با عقل که جور در نمیاد...

۰۵ آبان ۹۷ ، ۲۲:۳۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید