می خوام چند تا از برخورد ها و داستان های خودم رو براتون بگم که نشون میده واقعا اکثر چیزا سر جاشون نیستن...

تا حالا اسم یه مسئول رو از شر کنج کاوی جست و جو کردین؟ و سوابق اجرائیش رو دقت کردین؟ مثلا دکترای اقتصاد داره و تو سوابقش رئیس هیئت تکواندو فلان جا بوده یا عضو هیئت امنای فلان مکان مذهبی و ... از این موارد تا دلتون بخواد هست. معنای این ها چیست؟

آن چه به ذهن من می رسد، این است که افراد فقط به حقوق و جاه و مقام اون منصب نگاه می کنند و هیچ توجهی به مسئولیت های اون منصب و وظایف اون ندارند. واقعیت هم همینه... این از لحاظ دینی و اسلامی، بی تقوایی محسوب میشه... بگذریم... اما دودش مثل همیشه تو چشم ملت میره... هم چنین مسئولی، نه تنها مسئولیت پذیر نیست بلکه به فکر پیش برد و پیش رفت حوزه ی کاریش هم نخواهد بود و این می شود که مسئولان می آیند و می روند و هیچ تغییری رخ نمی دهند.

این آدم ها فقط به فکر کلفت تر کردن آب باریکه ی سر ماه هستند و اگر هنر کنند و وقت اداری رو حضور داشته باشن، هیچ فعالیت فکری و دغدغه ای برای حل مسائل و حرکت رو به جلو نخواهند داشت...