بهانه هایی برای نوشتن

فکر کردن ممنوع

اهل مطالعه و تفکر بوده ام

اما مطالعه رو مدت هاس تعطیل کردم

و از امروز هم فکر کردن

فکر کردن شده بود بلای جانم و عامل ناخوشی احوالم

از امروز برمیگردم به همان ربات قبلی

حداقلش اینه که حال بهتری دارم

۰۴ آبان ۰۰ ، ۲۱:۱۵ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید

چالش یک ماهه شروع شد

همزمان با اولین روز ماه چالش یک ماه زندگی کردن زبان انگلیسی رو شروع کردم.


اولا امیدوارم به انتها برسه که واقعا نگاهم مثبته چون به این موضوع علاقه دارم


دوما در مورد عنوان هم که زندگی کردن زبان هست اینه که قزاز بر یادگیری نیست بلکه قرار بر زندگی کردن هست چون سریع نرین و جذاب ترین روش هست. حال و حوصله باز کردن فلسفش رو ندارم اما جوینده یابنده است و اینم نتیجه پیگیری مجددانه ما بوده که هر وقت هم کمر به اجراش گذاشتیم خیللی حال داده بهمون.


راستی یه چند تا استوری رو هم سعی میکنم روزانه تو پیج اینستا به آدرس HeyEnglish.ir بزارم از همین لغات و اصطلاحات کاربردی روزمره.


ان شا الله گزارش عملکرد و نتیجه رو هم همینجا اعلام میکنم.

راستی بچه ها Wish me luck :))

۰۱ آبان ۰۰ ، ۲۳:۲۵ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید

جهنم اینجاست

تا وقتی که اون چیزی رو که میخوای زندگی نکنی، تا وقتی که قبول نکنی دنیا جای بازیه و باید بازی کنی، همش میخوای از این کار و از اون کار فرار کنی اما از هر کدوم فرار کنی گیر بعدی میفتی و زندگی جهنم میشه.

فکر میکنی این تموم بشه از شرش خلاص شدی اما این تموم بشه بعدی شروع میشه. تا کی؟

جهنم لازم نیست جای خاصی باشه همین شرایطی که همش عذاب میکشیم و دنبال اینیم که تموم بشه همین جهنمه.

حالا چطور از جهنم بریم؟

کل زجری که میشیم ناشی از عدم انعطاف پذیری و ایستادگی در برابر تغییرات هست، به قول مهندسی ها ریجید (rigid) بودن.

وقتی انعطاف پذیر نباشی، نهایتا میشکنی.

باید مثل سیال باشی مثل آب.



۲۹ مهر ۰۰ ، ۱۸:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید

بهترین سرگرمی و شاد کننده ترین

بهترین سرگرمی که بیشتر از همه چیز حال آدمو خوب می کنه کار هست. البته شاید برای من این جوریه.


ولی در کل کسایی که کار می کنن (هر کاری) شاد تر از بیکار ها هستند.


منظور از کار حتما شغل با درآمد نیست حتی شامل کار کردن رایگان هم میشه که به نوعی کارآموزی هست که خودش به کار در آینده نزدیک منتهی میشه. (اول کارآموزی بعد کار)


۲۲ شهریور ۰۰ ، ۱۲:۵۹ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فرید

منافع دوجانبه پایه و اساس کسب و کار

جالبه این که آدمی تا منفعتی در کار نباشه حاضر به انجام کاری نیست


حالا وقتی این منافع دو طرفه بشه یعنی دو طرف از یک مسئله منتفع بشن یک کسب و کار شکل می گیره


به عادت جزء نگری و کلان نگری دوست دارم تعمیمش بدم به سایر موارد اما از اون جا که عادت بدیه ترجیح میدم این کارو نکنم، آخه همه چیز که یک قانون کلان بر اون حاکم نیست.


این تجربه بهم میگه اگه می خوای کاری رو با جون و دل انجام بدی و به زور اونو انجام ندی منافعی برای خودت تعریف کن. این باعث میشه دل به کار بدی.

حالا اگر میخوای مخاطبی هم داشته باشی و کسب و کار بشه واسه اونم منافعی تعریف کن. این جوری هم تو دل به کار میدی هم مخاطب حاضره با تو همراه بشه.


۲۲ شهریور ۰۰ ، ۱۲:۵۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید

راه کار دور زدن کامل گرایی (تحریم کامل گرایی)

کافیه هر هدفی داری فقط به اون هدف فکر نکنی و توجه نکنی و توجهت رو به هر چیزی غیر از اون معطوف کنی.


روش موفقیت برای کامل گراها (Perfectionists) کاملا با بقیه فرق می کنه. نمونش همین که گفتم. عموم باید روی یک کار تمرکز کنن تا بتونن نتیجه بگیرن اما کمال گرا ها اگر این کارو کنن یک شبکه تار عنکبوتی درست می کنن که فقط خودشون رو تو اون تار گیر میندازن و نتیجه معکوس میده.


۱۸ شهریور ۰۰ ، ۰۹:۳۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید

در کدوم زباله دونی سرگرم هستید؟

فضای مجازی در یک کلام آشغالدونی ای بیش نیست گرچه در این زباله دونی بی کران محتوای مفید هم گیر میاد اما مثل سوزن تو انبار کاه.

فضای وب فارسی زبون که زباله دونی محض هست چون همش ترجمه های نصفه نیمه و تحریف شده انگلیسی هست و من مستقیما به محتوای انگلیسی مراجعه میکنم در هر موضوعی که جست و جو میکنم.

وقتی همه بتونن تولید کنده محتوا (بخوانید آشغال) شوند از جمله خود من :) بهتر از این هم انتظار نیست.


عصر تولید زباله و عصر سرگرمی در میان زباله ها.

از جمله زباله دونی های پر رونق هم که کاملا روشنه که اینستاگرام هست.

متاسفانه دنیای کتاب هم درگیر همین تولید کننده های زباله شده اما شدت کمتری داره ولی خب هنوز هم میشه مرجع رو کتاب ها گذاشت. البته در دنیای انگلیسی زبان ها سرایت تولید زباله به کتاب ها بیشتر سرایت کرده و در زبان فارسی کمتر چون مخاطب بسیار کمتر داره در زبان فارسی.


۰۲ بهمن ۹۹ ، ۱۰:۵۶ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید

با عملت حرف بزن نه با زبونت

Speak with your actions

معتقدم حرف زدن زبونی هیچ ارزشی نداره و در مقابل هیاهو و هیمنه ی عمل جز خاشاکی نیست


حرفاتو با اعمالت بزن نه با زبونت


اعمال تو که در سابقه و گذشتت لحاظ میشن یک سخنران کامل هست که تمام نظرات شما رو با صدای بلند و رسا فریاد میزنه بدون نیاز به هیچ گونه رسانه و بلندگو و امثالهم.


Speak with your actions



۲۹ آذر ۹۹ ، ۲۳:۴۴ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید

کوچ و منتور

ایده کوچینگ (Coach) یا منتور (Mentor) را متعدد دیده ام. مثالش رو هم در قهرمان المپیک مطرح می شود که قهرمان المپیک هم با وجود قهرمان المپیک بودن باز هم مربی دارد.

البته الان یادم آمد دوستان معنوی و معنوی گرا زودتر از سایرین در این وادی بوده اند و بر آن تاکید داشته اند و حافظ در این باب می گوید:

قطع این مرحله بی همرهی خضر مکن

ظلمات است بترس از خطر گمراهی

اصل ایده خدشه ناپذیر است و نقش «مشورت» با یک «استاد» که «طی طریق کرده» لازم و ضروری است.

منتها کدام استاد؟ آن استادی و آن مربی که بین خودش و شما فرقی و فاصله ای نبیند و آن چه برای خودش می پسنده برای شما هم بپسنده.


۰۱ آذر ۹۹ ، ۰۰:۰۰ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فرید

بازی روند ( Game of Trend )

زندگی ما بازی هست و برای بازی باید استراتژی داشته باشیم و مهم هم اینه که روند زندگی مون تو این بازی صعودی باشه یعنی نگاهمون به برآیند باشه نه به تک به تک اتفاقات.

هیچ وقت تک به تک اتفاقات و حوادث ما مطلوب و درخشان نیستند و عقب گرد هم بخشی از زندگی ما هست. نگاه ما باید به مجموع و برآیند و روند زندگی باشه، نه به تک موضوعات و مسئله ها. شاید برهه ای از زندگی عملکرد درخشانی داشته ایم و برهه ای دیگر عملکرد ضعیف و نامطلوب به هر دلیل.

اگر اهل بورس و بازارهای مالی باشید یا به گوشتان خورده باشید در بازارها روند مهم هست نه نوسانات. زندگی و دنیا هم دقیقا همین وضعیت رو داره یعنی روند مهم هست. روند زندگیتون صعودی باشه، این مهمه.

هر جا و در هر حوزه ای نگاه میکنم این اصل روندی رو می بینم. سیاست، اقتصاد، مسائل امنیتی، زندگی شخصی.

باید بازی کنیم (Game) و بازی هم پیش روی و عقب نشستن داره اما روند بازی مهمه (Game Trend).

۱۸ آبان ۹۹ ، ۱۸:۳۵ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید