از مطالعه و فکر کردن خسته شدم، دو کلامی حرف دل دارم...

اول این که چرا ما نسبت به مسائل زندگی مون بی توجه هستیم... تمام مسئله هایی که تحت عنوان مشکل مطرح میشن، مسئله های زندگی ما هم هستند. مسائل بین زن و شوهر، مسائل مالی و اقتصادی، مسائل اجتماعی چون حضور فرزند در جامعه و تربیت فرزند، معضلات و مسائل فضای نامحسوس(مجازی) در زندگی که شاید خودمون هم دچارش باشیم و هزاران سوال و ابهامی که هر کدام یک مسئله است برای در نهایت یک زندگی بهتر و کم نقص تر و رضایت بیش تر.
سوال اساسیم اینه که چرا به درد های خودمون فکر نمی کنیم، چرا به دنبال راه حل و راه کار نیستیم؟ حتی اگر موفق نشیم و به جایی نرسیم... ابن موضوع برای من هم درد بزرگی هست و هم جای سوال و تعجب بزرگی، که چرا؟ واقعا چرا؟ زندگی مون رو که صرف مسائل زندگی نمی کنیم، پس چیکار می کنیم؟