کلید تفکر امام حسن علیه السلام |
کلید تفکر امام حسن علیه السلام |
شاید چهار سال پیش که اول مسیر بودم و پیش خودم تصوراتی داشتم، هیچ وقت چنین روزی رو نمی دیدم که دانایی و دانش من به جای این که حلال مشکلات و مسائل باشه، عامل درد و رنج و خون دل خوردنم بشه.
پیش خودم تصور میکردم دلیل مشکلات و حل نشدنون، ندانستن و دانش نداشتن هست، یعنی میخوان مشکلات حل شه اما نمیدونن چطور (ای کاش این طور بود). پس محکم به مشاهده، مطالعه و تفکر پرداختم تا بدونم و بتونم در عمل گامی بردارم.
اما امروز واقعیت اینه که کسانی که در مسئولیت ها هستن، نگاه مسئولانه به جایگاهشون ندارن بلکه نگاه نوندونی به جایگاهشون دارن، آب باریکه ای است (به قول معروف) برای گذران زندگی و ما بقی را هم دنبال کسب و کار های دوم و سوم هستن.
این شد که هر چی بیشتر فهمیدم و دونستم، درد شد و باری شد مضاف که باید به دوش بکشم...
شاید نطقه عطف قبلی زندگیم اسفند ماه ۹۶ بود و الان بعد از ۷ ماه دوباره شاهد یک نقطه عطف دیگه هستم.
نطفه عطف، نقطه ای از زندگی هست که در ادامه ی مسیر انتخابی زندگیت، چرخشی رخ میده و یک اتفاق یا یک باور و اعتقاد، تحول بزرگی در نحوه ی ادامه دادن مسیر زندگی ایجاد میکنه.
زندگی پر از فراز و نشیب هست اما نقاط عطف عمق و اثرات عمیق تر و بزرگ تری دارند.
نقاط عطف زندگی، فضای و پنجره ی جدیدی در زندگی باز می کنند که شور و شوق تازه ای در انسان ایجاد میکنه.
تغییر برای اهل تفکر امر عادی و تکراری است اما نقاط عطف برای اهل تفکر هم غیر تکراری و جذاب است.
دردی که بسیار بر دلم سنگینی می کنه اینه که اونایی که نسبت به خودشون و اطرافشون بی تفاوت نیستن و درد و دغدغه ی بهبود وضعیت رو دارن (در هر بعدی، اجتماعی، اقتصادی، محیط زیست و ...) و احساس مسئولیت می کنن، دستشون به هیج جا بند نیست.
اینا همونایی هستن که باید در منصب ها می بودن. این منصب ها برای گرفتن حقوق تعریف نشده و ایجاد نشده. این جایگاه ها و دسترسی ها و امکاناتی که فراهم شده برای کار و حرکت و پیش روی و رشد است.
عده ای که هیچ دغدغه ای ندارن و نسبت به موضوعات بی تفاوتن، این جایگاه ها رو بدست گرفتن و بقیه که دغدغه و درد دارن باید دنبال اقایون و خانما باشن که ایا بدن ایا ندن!!
آقایی که مسئول بخشی از یک تشکیلات دانشگاهی (غیر دانشجویی) بود و حقوقش رو می گرفت، می گفت من اصلا در ساختمونش رو بستم و خودم روزانه یه چرخی میزنم تو فضای دانشگاه و هر کس امضایی چیزی بخواد انجام میدم. می گفت جلساتی که تو بخش مرکزی تشکیلات هم برگزار میشه شرکت نمی کنم. بهش گفتم که اساسنامه تشکیلات رو خوندی و می دونه برا چی تشکیل شده و وظیفش تو دانشگاه چیه و چه انتظاری ازش هست؟ گفت: نه!!
هر دستگاهی و تشکیلاتی که در حکومت تعیین و تعریف میشه مثل همین تشکیلات که گفتم وظایفی داره و بخشی از کار رو باید به دوش بکشه و مسئولیت هایی که تعریف شده برا حقوق گرفتن نیست برای انجام اون بخش از کار تعیین شده است.
امثال من هم که اهل درد و دغدغه و مطالعه و تفکر و عاشق کار و فعالیت برا تغییر هستیم، دستمون از همه جا کوتاه...