بهانه هایی برای نوشتن

۹۲ مطلب با موضوع «دیدگاه» ثبت شده است

با فرض پی گیری جدی مسائل اقتصادی، روند تدریجی و زمان بری است

با فرض پی گیری جدی مسائل اقتصادی، روند تدریجی و زمان بری است. مسائل یک روزه ایجاد نمی شوند که یک روزه هم حل شوند و به طور طبیعی با پی گیری مجدانه، طول می کشد...

مگر این که افرادی خالصانه خود را وقف کنند و نیل مجددا شکافته شود

۰۳ تیر ۹۷ ، ۲۱:۰۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید

مهم ترین و اساسی ترین نیاز امروز ما

در ادامه ی نوشته ی قبل باید بگم، مهم ترین و اساسی ترین نیاز امروز ما، امید و انگیزه و رفع مسائل مالی در وهله ی اول است. یعنی انگیزه دادن به قلب های خسته و پر درد، هم دردی کردن با این قلب ها و گرمی بخشیدن به قلب ها در این زمستان سرد و تاریک که هزاران عامل دست به دست هم داده اند تا امروز پدر و پسر و زن و شوهر نزدیک هم باشند اما از هم دور باشند و قلب های سرد و سیاه و تاریکی داشته باشند.

آموزش ها و قانون ها و محدودیت ها و تعزیرات و ... تا زمانی که ثبات روانی بر قرار نباشد، نتیجه نخواهند داد. انسان مجبور است نیاز هایش را رفع کند و نمی تواند آن را بی پاسخ رها کند و حالا هزاران قانون مجازات هم وضع کن...

بنابراین چیزی که بسیار لازم و ضروری و حیاتی است، احیای روابط از بین رفته ی انسان ها و پیوند دادن قلب ها با یکدیگر و کار و ابتکار برای خروج از باتلاق نیاز های اولیه است تا آن گاه زمینه ی فکر کردن به گام های بعدی و برداشتن گام های بعدی مهیا شود.

۰۲ تیر ۹۷ ، ۲۲:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید

ساده ترین و اولی ترین نیاز ها، تامین نمی شوند...

نوشته های شما در وبلاگ هایتان، این تصور را برای من ایجاد می کند که ساده ترین و اولیه ترین نیاز ها کف زمین مانده اند و تامین نشده اند. آن چه که بیش از همه عیان است، مشکلات معیشتی و سختی گذران زندگی است. شاید به شخصه با خیلی از تنگنا ها و کمبود ها سازگارم و دم نمی زنم اما نمی توان انتظار داشت، همه با این شرایط زندگی کنند و با آن کنار بیایند.

شاید آنچه بیش از همه اثر گذار است، تلقین اجتماعی است که بار مشکلات را سنگین تر و احساس خستگی و ناامیدی و درد را بیش تر و پر رنگ تر کرده است، به گونه ای که حتی کسانی که با مشکلات معیشتی هم رو به رو نیستند، احساس تاریکی و ناامیدی و بن بست کنند و نشاط و شادابی شخصی نداشته باشند.
حقیقتا خودم هم حال و حصله باز کردن علمی بحث رو ندارم و فقط به طور خلاصه می گم که احساس وجود یک چیز بسیار مهم تر از وجود خود آن است.

به قول آن مجری صدا و سیما، احساسی که ما از فساد می کنیم، بیش تر از خود فساد است... مهم تر از وجود پدر، احساس وجود پدر و احساس پدر داشتن است. مهم تر از وجود خدا، احساس حضور خداست و قص علی هذا.

خلاصه کلام این که پیش نیاز رشد فرهنگی، ثبات است، ثبات روانی یا همان امنیت روانی، همان طور که لازمه ی رشد صنعتی و فیزیکی، ثبات امنیتی و امنیت جانی است و کشوری که در حال جنگ است، چگونه از او انتظار رشد باید داشت؟

۰۲ تیر ۹۷ ، ۲۱:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید

کم کم وارد فاز طراحی الگوی عملی میشم

بعد از چند سال مشاهده و مطالعه و تفکر مستمر و بدور از شعار ها و هیاهوی بوق های تبلیغاتی، کم کم با مشخص شدن بسیاری از تکه های پازل، وارد فاز طراحی الگوی عملی و عملیاتی برای مقابله با چالش های اساسی میشم...

از اون جا که ممکنه مبهم باشه این نوشته ها، صرفا می تونم بگم مربوط هست به آن دغدغه و دردی که از شما تک تک دوستان خواهش داشتم که به مسائل به عنوان مسئله و مشکل زندگی شخصی تون، فکر کنید و بی تفاوت نباشید.

حل مسئله و مسائل جامعه با منتظر نشستن و دست روی دست گذاشتن به امید هر چیزی غیر خودتان، بی نتیجه است. حتی به امید مسئولان که شاید تنها عنوانی که نمی توان روی آن ها گذاشت، همین عنوان «مسئول» است.

شما هم علیه مسائل و مشکلات با فکر به پا خیزید و تلاش کنید گامی برای بهبود زندگی خودتون و اطرافیان و جامعه و بشریت بردارید. کم ترین سودش برای شخص شماست...

۰۱ تیر ۹۷ ، ۱۱:۲۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید

کمپین من نمیخرم و الگوی مطالبه گری

۲۸ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۰۸ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید

دوباره مذاکره!؟ هنوز چک قبلی نقد نشده؟!!

مجددا عده ای ساز مذاکره با آمریکا کوک کرده اند و البته همزمان صراحتا می گویند که آمریکا به تعهداتش عمل نکرد و آخر سر هم از برجام خارج شد. عمل نکردن به وعده های برجامی و خروج از برجام و پس گرفتن امضا در هواپیما همین اخیرا اتفاق افتاده و مربوط به چند سال یا چند ده سال پیش نیست!!

آن هم بعد از آن که دکتر روحانی هم از امریکا قطع امید کرد و آبان ماه پارسال گفت: «داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ می‌گویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا قرص و محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل می‌گوید که اهل مذاکره و تعهد نیست اما به برخی کشورهای شرق آسیا (کره شمالی) می‌گوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر دیوانه‌اند که با شما مذاکره کنند؟ شما به مذاکره‌ای که به تایید سازمان ملل رسیده، پایبند نیستید».

واقعا چیزی به نام شرم و خجالت برای عده ای بی معناست....

شاید همه ی این ها بازی هایی است که عده ای به منافع خود برسند، چه بسا برای گفتن این حرف ها، پول ها به جیب می زنند، وگر نه آبروی خودشان را در قبال چه به حراج می گذارند؟

۲۸ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید

لعنت بر شبه خانواده

شبه خانواده ها فقط شبیه خانواده هستند و عملا نیستند.
تشکیل شده از یک شبه پدر، شبه مادر و احیانا چند فرزند سرگردان و خود مختار. ارتباط بین زن و شوهر تقریبا منقطع و حداکثر به واسطه رابطه جنسی. فرزندانی که هیچ گونه محبت و عاطفه ای از پدر و مادر دریافت نمی کنند و هیچ گونه توجهی از سوی شبه پدر و مادر به نیازهای آن ها و تامین آن ها صورت نمی گیرد و فرزندانی که در دنیای وحشی امروز، قربانی هوس و شاید نیاز دو فرد بی مسئولیت خواهند شد.

لعنت بر شبه خانواده ها

۲۴ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۳۶ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فرید

ببخشید: کجا می تونم خانواده گیر بیارم؟

خانواده همان خانه است که به جای حفظ ما از سرما و گرما، ما را از طوفان های روحی و آسیب های روانی، حفظ می کنه. اما سوال اینه که کجا میشه خانواده گیر آورد؟

خانواده جایی است که راحت و آسوده بدون فکر کردن به طوفان سهمگین بیرون می توان گرمای محبت و آرامش رو تجربه کرد و با آرامش به رشد و پیش رفت، فکر کرد و برای آن گام برداشت...

خانواده بسازید همان طور که خانه می سازید اگر خواهان حفظ خود از بلاهای روحی و روانی هستید

۲۴ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۱۹ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
فرید

تجربه‌ی یک ملاقات و مصاحبه کاری

اگر نوشته های شخصیت کاری و اولین تجربه من رو نخوندید، اول نوشته های کوتاه زیر رو نگاهی بندازید:

چگونه یک جایگاه شغلی را بدست آوریم؟
شخصیت کاری خوبی از خودم نساختم

امروز هم یه تجربه ی دیگه رو پشت سر گذاشتم. تفاوت این دفعه با دفعه قبل، این بود که نگاه و بینش و درک من و طرف مسئول گزینش،‌به هم نزدیک بود و در واقع به نوعی نگاه مشترک و درک مشترکی داشتیم و مسئول گزینش آدم عمیق و پری بود، نه سطحی و ظاهربین و این شد که ارتباط خوبی بین ما شکل گرفت و امیدوارم که ان شا الله آن چه خیر است، وافع شود.

در همین موضوع تفاهم و نگاه نزدیک به هم، نوشته ی کوتاه نقش تفاهم در استمرار و پایداری ارتباط رو می تونید یه نگاه بندازید. 

از این که نگاهتون رو چند دقیقه ای به من سپردید، بی نهایت ممنونم.

۲۳ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۲۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید

چند کلامی حرف دل

از مطالعه و فکر کردن خسته شدم، دو کلامی حرف دل دارم...

اول این که چرا ما نسبت به مسائل زندگی مون بی توجه هستیم... تمام مسئله هایی که تحت عنوان مشکل مطرح میشن، مسئله های زندگی ما هم هستند. مسائل بین زن و شوهر، مسائل مالی و اقتصادی، مسائل اجتماعی چون حضور فرزند در جامعه و تربیت فرزند، معضلات و مسائل فضای نامحسوس(مجازی) در زندگی که شاید خودمون هم دچارش باشیم و هزاران سوال و ابهامی که هر کدام یک مسئله است برای در نهایت یک زندگی بهتر و کم نقص تر و رضایت بیش تر.
سوال اساسیم اینه که چرا به درد های خودمون فکر نمی کنیم، چرا به دنبال راه حل و راه کار نیستیم؟ حتی اگر موفق نشیم و به جایی نرسیم... ابن موضوع برای من هم درد بزرگی هست و هم جای سوال و تعجب بزرگی، که چرا؟ واقعا چرا؟ زندگی مون رو که صرف مسائل زندگی نمی کنیم، پس چیکار می کنیم؟

۲۲ خرداد ۹۷ ، ۱۸:۲۶ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید