بهانه هایی برای نوشتن

۹۲ مطلب با موضوع «دیدگاه» ثبت شده است

نقش تفاهم در استمرار و پایداری ارتباط

یک ارتباط بین دو نفر، شکل گرفته است. یکی از مهم‌ترین عوامل رشد این رابطه، تفاهم است. تفاهم را فهم نزدیک به هم می دانم و تعریف می کنم.
معمولا کسانی که فهم مشترک و نزدیک به همی از پدیده ها ندارند، در ارتباط خود دچار سردی و دوری از هم می شوند. مثالی برای نزدیک شدن به فهم مشترک، ارتباط دو فرد از دو جناح سیاسی مختلف است.

اگر نگاهی به دوستان خود بیندازیم، دوستان صمیمی خود را، کسانی خواهیم یافت که اشتراک فهمی بسیاری با هم داریم یا در واقع اشتراک نظر زیادی داریم و بسیاری از نظرات و دیدگاه هایمان با هم انطباق دارد و بر عکس با کسانی که اختلاف شدید دیدگاه داریم، ارتباط سرد و بی روحی داریم.

فهم ما در قالب بینش و نگرش، ریخته می شود و در واقع بینش و نگاه ما همان فهم ماست. بنابراین آن چه یک ارتباط مستمر و پایدار و با ثبات را خلق می کند، بینش و نگاه نزدیک به هم یا فهم نزدیک به هم است.

ازدواج هم یک ارتباط است و برای این که زوج ارتباط مستمر و پایداری داشته باشند، نیازمند نگاه و بینش نزدیک و فهم نزدیک به هم هستند، هر چند سایر عوامل هم به جای خود موثرند.

دیدگاه شما چیست؟

۲۰ خرداد ۹۷ ، ۱۶:۱۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید

با اشغال فلسطین به زور اسلحه، مخالفم.

امروز در راه پیمایی روز قدس حاضر شدم، چرا که برایم غیر قابل قبول است که به زور اسلحه، مردم کشوری را از خانه هایشان بیرون کنی و آن ها آواره بیابان و ناکجا اباد کنی.

اما هدف بزرگ تری هم داشتم و آن مخالفت با ظلم و بی عدالتی بود. موضوع فلسطین در عین این که یک موضوع انسانی و حقوق بشری! است، یک موضوع نمادین هم هست. نماد کلان مبارزه با ظلم و تبعیض.
حضور من در راه پیمایی اعتراضی امروز، اعتراض به ظلم مخالفت با ظلم در سطح کلان بود و این اعتراض نسبت به تمام ظلم های دیگر که در هر جا و به هر صورت اتفاق می افتد، تعمیم می یابد.

۱۸ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۹ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
فرید

تولید که بیش از مصرف باشد...

تولیدات انبوه محتوا از جنس های مختلف متن، صوت، فیلم و ... که بسیار فراتر از ظرفیت مصرف کننده ها یعنی انسان است، دو مسئله را ایجاد می کند. یکی برای تولید کننده ها و یکی برای مصرف کننده ها.

تولید کننده های محتوا باید به این مسئله بپردازند که محتواهای تولیدی آن ها چگونه باشد تا به مصرف برسد؟ و مصرف کننده ها باید برای خود ملاک و شاخص تعیین کنند تا بتوانند، از میان انبوه حجیم محتوا، نیاز خود را بر طرف کنند.

من و محتوای تولیدی ام، مخاطب و محتوای مورد نیاز و مورد علاقه اش، تکثر بنگاه های تولیدی، محتواهای تکراری و ناکارآمد، ... برآیند این ها راهبرد ما را شکل خواهد داد.

زمانی تولید چه از نوع فیزیکی، چه محتوایی آن کافی بود و پیچیدگی ای در توزیع آن نداشتیم، امروز هم در تولید پیچیدگی داریم و مهم تر از آن در توزیع.
مهم نیست چقدر محتوا با کیفیت باشد، هر چند هست! ولی مهم تر، رساندن آن به دست مخاطب و پذیرش آن توسط مخاطب و اعتماد به آن و مصرف آن است...

۱۷ خرداد ۹۷ ، ۲۱:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید

ترجیح می دهم بسازم تا این که بنالم...

ترجیح می دهم به جای این که مثل دیگران،‌مشغول نقل صورت مسئله باشم،‌ مسئله را تعریف و سپس مشغول حل آن باشم و به جای این که بنشینم و نق بزنم، حرکت کرده و گامی به سمت آن چه می خواهم، بردارم و مشغول ساختن فردا باشم.

ترجیح می دهم بسازم تا این که بنالم

۱۶ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۸ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید

در پی حادثه غیر اخلاقی در یکی از مدارس تهران(۲)

سابقا گپ و گفتی در پی حادثه غیر اخلاقی در یکی از مدارس تهران(۱) داشتیم و اما سوالاتی برای خروج از انفعال، مصرف کننده بودن صرف و به کار گرفتن ظرفیت ذهن:

-تربیت معلم
چگونه باید معلم و مربی شاخص را تربیت کنیم؟
برای این موضوع چه طرح و مدل و ساختاری داریم یا باید داشته باشیم؟.
کدام نهاد و سازمان، مسئول پی گیری و دنبال کردن بحث تربیت معلم است؟
آیا دانش گاه فرهنگیان، توانایی های لازم برای این امر را دارد یا در ساختار آن چنین امکانی پیش بینی شده است؟

- خانواده
چه آموزش هایی در این رابطه باید در خانواده داده شود؟
این آموزش ها از چه سنی و به چه صورت باید داده شود؟

-مدرسه
مدرسه کدام بخش از آموزش های مرتبط را بر عهده دارد؟
کتاب های درسی و آموزشی چه آموزش هایی را باید در خود ببینند؟

همه باید به این مسائل فکر کنند، چرا که شاید برای شما هم اتفاق بیفتد!!
اگر پاسخی به هر کدام از سوالات دارید، مشتاقانه منتظر مطالعه دیدگاه شما هستیم...

۱۱ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۳۶ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید

چگونه یک شغل خلق می شود و راه کار رفع بیکاری

۱۰ روز پیش سوالی خدمتتان مطرح کردم که چطور این همه شغل ایجاد کنیم؟ و اما پس از ۱۰ روز، بخوانید:

-تعریف شغل

شغل یعنی مشغول بودن. شغل، مشغله، اشتغال، مشغول و ... همه از یک خانواده هستند. تمامی ۲۴ ساعت شبانه روز ما مشغول هستیم، اما از لحاظ عرف، شاغل نیستیم.
در عرف، مشغول بودن به کاری که منتج به منفعت مالی شود، شغل محسوب می شود.

- چگونه یک شغل خلق می شود؟

زمین، منبع و مخزن مواد خام و دست نخورده است. خاک، آب، چوب، فلزات و ... انسان ها وقت خود را صرف افزودن ارزش این مواد خام می کنند!! یعنی چوب را به عنوان ماده‌ی اولیه به میز و صندلی تبدیل می کنند و از این راه، ارزش چوب را می افزایند. مطمئنا، این خلق ارزش، بسته به هدف ماست و یک معیار نسبی است بدین معنا که اگر نیاز ما در باشد و نه میز و صندلی، تبدیل چوب به در افزایش ارزش چوب محسوب می شود و تبدیل آن به میز و صندلی، کار بیهوده ای خواهد بود.

مثال دیگر تبدیل خاک به عنوان ماده اولیه به سفال یا مجسمه است که به این واسطه ارزش خاک را افزوده ایم.
فردی که مشغول تبدیل ماده اولیه به محصول نهایی و در واقع مشغول افزودن ارزش ماده‌ی اولیه است، شاغل محسوب می شود.

-تولید یا همان تولد، راه کار اشتغال زایی

ولد، تولید، مولد، تولد، مولود و ... همه از ریشه ولد هستند. به عبارتی می توان تولید را با تولد معادل دانست. فردی که مشغول افزودن ارزش یک ماده اولیه است، در نهایت حاصل کار او، تولد یک محصول است. به عبارت دیگر، ایجاد ارزش افزوده به خلق و تولید منجر می شود.

به همین دلیل تاکید مکرر مقام معظم رهبری بر رونق دادن به تولید ملی و به خصوص بنگاه های تولیدی کوچک و متوسط است و البته دلایل اقتصادی دیگر هم بر اتخاذ این راهبرد موثر بوده است که از آن می گذریم...

در همین رابطه بخوانید:
چگونه یک شغل ایجاد می شود؟
چگونه یک جایگاه شغلی را بدست آوریم؟
شخصیت کاری خوبی از خودم نساختم

۱۱ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۱۳ ۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید

چرا توتال می تواند قرارداد را یک طرفه لغو کند و برود؟

مگر می شود در یک قرار داد کلان میلیارد دلاری هر وقت دلت خواست پا پس بکشی، بدون این که ذره ای خسارت بپردازی؟

مگر قرارداد های IPC بخش حقوقی ندارد؟ یا بهتر است بگویم بخش حقوقی وزارت نفت چرا یک تضمین ساده برای تعهد طرف مقابل در قرارداد نگنجانده اند؟

در قرار داد های خرید و فروش یک زمین مسکونی هم این مسائل پیش بینی شده است، چطور در چنین قرارداد میلیارد دلاری این مسائل حقوقی لحاظ نشده است؟

۰۹ خرداد ۹۷ ، ۱۲:۴۸ ۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید

در پی حادثه غیر اخلاقی در یکی از مدارس تهران(۱)

در پی خبر حادثه غیر اخلاقی در یکی از مدارس تهران:
مدرسه است جایی که تقریبا ۱۲ سال از عمر فرد در آن سپری می شود. اگر بخواهیم معادلی برای مدرسه معرفی کنیم، آن معلم است. دانش آموزان، اکثر زمان خود را در کلاس با به اصطلاح معلمین می گذارنند برای همین مدرسه یعنی معلم. اما حقیقتا چه کسی را می توان معلم لقب داد؟

آگاهی و سپس پذیرش واقعیت، مقدمه‌ی اصلاح است، پس اجازه دهید کمی به رسم معمول نق بزنم.

بنده هر چه که نگاه می کنم، کسی از مدرسین خودم و اطرافیانم که مدرس هستند، را نمی توان معلم لقب داد.آن ها فقط مدرس هستند، حتی نیستند چون تدریسشان هم استاندارد و طبق اصول آموزشی نیست...

از سند تحول بنیادین اطلاع دارید؟ این سند را از اینجا می توانید دانلود کنید. بحث ها دارد که بماند وقت دگر...
به نظر بنده تحول در آموزش و پرورش یعنی تحول در آموزگاران و مدرسین، یعنی تزریق معلم به معنای واقعی به مدارس. مدارس ما از کمبود معلم در حال خفگی است. هر چند طبق گفته ی چند روز پیش جناب وزیر، مدرس هم کم دارد و قرار است آزمون استخدامی برگزار شود.

معلم می خواهیم، کسی که هم صاحب علم باشد، هم مهارت های زندگی را که ساده ترینش برقراری ارتباط با دیگران از جمله دانش آموزان است را مسلط باشد و با تزریق علم و روحیه و مهارت، انسان بسازد.

دیروز جایگاه معلم را عده ای که از طریق سوادآموزی، سواد خواندن و نوشتن آموخته بودند، تسخیر کرده بودند و امروز جوانان بی تجربه ای که اکثرا مهارت های زندگی را برای زندگی شخصی شان هم نیاموخته اند و تجربه نکرده اند و صرفا مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد رشته ای را یدک می کشند! جایگاه معلم در تسخیر کسانی است که معلمی را نه انسان سازی بلکه سرگرمی ای برای حقوق آخر ماه می بینند و مدیرانی که با مدرسه مثل بنگاه ثروت سازی برخورد می کنند و در هر کوچه ای و در هر قفسی چیزی به نام مدرسه غیر انتفاعی برپا کرده اند.

باقی گلایه ها و بایدها و نباید ها و تاثیرات معلم و مدرسه بماند برای نوشته های بعد، اگر خدا توفیق دهد.

شاید برای شما هم اتفاق بیافتد!!! تجربه یکی از دوستان در فضای مدرسه و معلمی است...

با نظر ارزشمند خودتون نقاط تاریک و کور نگاه ما رو منور کنید...

۰۹ خرداد ۹۷ ، ۰۶:۳۲ ۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید

شخصیت کاری خوبی از خودم نساختم

امروز برای حضور و ورود به یک مجموعه یک قرار ملاقات داشتم. نمیشه گفت مصاحبه اما تقریبا مصاحبه ای داشتم.
قبل از این که ادامه ی داستان رو پی بگیرید لطفا نوشته ی کوتاه «چگونه یک جایگاه شغلی را بدست آوریم؟» را مطالعه کنید تا منظورم رو متوجه بشید.

چهره و شخصیت کاری خوبی از خودم نساختم. با چالش هایی که پیش پام گذاشتن خوب تا نکردم. به عبارت دیگه خودم رو اثبات نکردم. هر چند اگر فرض کنیم من نسبت به خود شخص ارزیابی کننده، اطلاعات و سواد بیش تر و گسترده تری هم داشته باشم اما بازم ملاک مهارت فرد هست یعنی چگونگی انجام کار، کیفیت انجام کار، سرعت انجام کار.

حتی اگر مدرک دکترا داشته باشید و سابقه آنچنانی، باز هم ملاک توان شما در انجام با کیفیت و سریع کار هست یعنی مهارت ملاک است. اصلا همه ی درس خواندن و مطالعه کردن برای این هست که در نهایت کیفیت کار ما و مهارت ما افزایش پیدا کند و حرفه ای تر و ماهر تر شویم.

این همان نکته ای است که اکثریت جامعه ما توقع دارند به واسطه مدرک و بدون این که مهارت و توانایی انجام کاری رو داشته باشند، صاحب شغل با درآمد مطلوب باشند. اما بهتره از خودمون سوال کنیم که در ازای کدامین هنر و مهارت و توانایی ما باید به ما پول پرداخت کنند.

برگردیم به داستان خودم، گمان نمی کنم از این ملاقات نتیجه مطلوب بدست آید اما فردا همه چیز مشخص میشه.

۰۵ خرداد ۹۷ ، ۱۵:۰۰ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
فرید

چگونه یک جایگاه شغلی را بدست آوریم؟

برای به دست آوردن یک جایگاه شغلی طبق مشاهدات به ۴ چیز نیاز است:

-مدرک
-سابقه و تجربه
-اثبات کردن خود(پشت سر گذاشتن چالش ها)
-رابطه

برای شما که می خواهید در فلان جایگاه قرار گیرید آن چه مهم است توانایی انجام وظیفه و به عبارت دیگر مهارت انجام وظیفه به بهترین شکل است، اما داستان به این جا ختم نمی شود.

سابقه و تجربه به شما شخصیت کاری می بخشد. شخصیت کاری یعنی چهره‌ی کاری شما.
همان طور که هر شخص یک چهره‌ی ظاهری دارد، وقتی می خواهند شما را ارزیابی کنند و در مورد شما تصمیم گیری کنند به چهره و شخصیت کاری شما نگاه می کنند.

مدرک، سابقه و تجربه بخشی از شخصیت کاری شما را می سازد و بخش مهمی از شخصیت کاری شما در چالشی که برای ارزیابی به شما واگذار می کنند، شکل می گیرد. مثلا وقتی می خواهید در یک خبرگزاری مشغول شوید، نوشتن چند خبر به عنوان چالشی است که برای شما در نظر گرفته می شود و بخش عظیمی از شخصیت کاری شما بسته به کیفیت نوشتن آن خبر ها دارد. اثبان کردن خود یعنی با کیفیت و قدرت از چالش ها عبور کردن.

مهم ترین معیار اثبات خود یعنی عبور از چالش هاست که در این صورت با وجود نداشتن مدرک و سابقه کاری، چهره وشخصیت کاری خوبی از خود خواهید ساخت و دیگران را اقناع خواهید کرد که شما برای این جایگاه مناسب هستید.

اما از رابطه هم نمی توان چشم پوشی کرد و آن را به عنوان نیاز چهارم قرار دادم. هر چند یک نیاز الزامی نیست و همان طور که گفتم اصل این است که شما چه شخصیت کاری و چهره‌ی کاری از خود خواهید ساخت.

۰۵ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۴۳ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
فرید